آموزش الفبا (راه هایی برای بهبود یادگیری نشانه ها)
تاريخ : جمعه 22 دی 1391برچسب:, | 18:14 | نویسنده : م جلالی منش

امروز می خوام چند تا روش برای آموزش هر چه بهتر الفبا در كلاس اول ارائه كنم. البته این مطلب رو هم ذكر كنم كه اكثر معلم های عزیز از این روشها استفاده می كنند. اگه نكته ای نیز مد نظر شما است، در قسمت نظرات همین پست مطرح كنید.

راهكار اول؛ ایجاد انگیزه

از مهمترین اصول به شمار می ره چرا كه، برای كاشت دانه باید ابتدا زمین را آماده ساخت. برای پذیرفتن مطالب جدید هم باید زمینه و انگیزه هایی را در فراگیران ایجاد نمود كه می تواند این كار به شكل های مختلفی صورت پذیرد مانند: آوردن یك وسیله به كلاس، استفاده از عكس و پوستر، طرح یك سؤال و ...

راهكار دوم؛ تهیه دفتر خلاقیت

نحوهﻯ تهیه این دفتر به این صورت هستش كه در جلسه دیدار با اولیا، از اولیای دانش آموزان می خواهیم كه یك دفتر 80 برگ برای دفتر خلاقیت انتخاب كنند و اون رو به صورت زیر آماده كنند:

هر نشانه ای كه تدریس می شه، از كاغذ رنگی برش می زنند و به دفتر خلاقیت می چسبونند. یك صفحه بعد تكه هایی از روزنامه ها رو می برند، برای اینكه دانش آموز راحت تر بخونه،بهتره كه بریده روزنامه از قسمت تیتر روزنامه باشه. در ادامه باید دانش آموز دور نشانه ای كه تدریس شده یك خط بسته بكشه.

راهكار سوم؛ تهیه كاردستی

می تونیم برای برخی از حروف بگیم تا دانش آموزان كاردستی درست كنند. مثلا برای تدریس درس "ﺳ،س" یك "سبد" با مقوا و چیزهای دیگه درست كنند. این كار علاوه بر ایجاد انگیزه در تدریس درس جدید، به بهبود حیطهﻯ مهارتی دانش آموزان نیز كمك می كنه. البته توصیه می كنم كه برای همه حروف از این روش استفاده نكنید، چون ممكنه بعضی از والدین شاكی بشن!!!

راهكار چهارم؛ تهیه متن توسط معلم

در این روش معلم ارجمند باید یك متن رو آماده كنه و از دانش آموزان بخواهد كه دور حروف مشخص شده خط بكشند. البته این كار رو می شه در جلسه دیدار با اولیا هم پخش كرد، تا دانش آموزان در خانه آن را حل كنند و در پوشه كار خود قرار دهند. در زیر یك نمونه متن آوردم:

با سلام خدمت شما اولیای محترم؛

از دانش آموزتان بخواهید تا دور نشانه های "ﺳ ، س" ، "د" و "ﺗ ، ت" خط بكشد. ( لطفا پس از تكمیل تمرین، آن را داخل پوشه كار قرار دهید.)

 

یكی بود، یكی نبود، غیر از خدا هیچ كس نَبود. غروب یك روز سَرد و پاییزی بود. علی كوچولو حوصله اش سَر رفت. دیگر نمی دانست چه بازی كند. مادَرش گفت: «گل پسر، قند عسل برو یك نقاشی زیبا بكش.»

علی خوشحال شد، دفتر نقاشی، مِداد سیاه و مِدادهای رنگی خود را در سَبَد كوچكش گذاشت، پشت پنجره رفت و همان جا نشست.

باد هوهو می كرد و لا به لای شاخ و بَرگ دِرَخت ها می پیچید. در این موقع یك بَرگ خشكیده همراه با باد پایین آمَد و روی دَفتر سفید علی كوچولو اُفتاد. علی وقتی آن را دید فهمید كه در مورد چه چیزی نقاشی بِكشد. با مِداد سیاه شكل بَرگ را توی دفترش كشید و بعد آن را با مِداد زرد رنگ زد.

نقاشی علی خیلی قشنگ شُد. علی آن را بَرداشت و با خوشحالی به اُتاق بَرگشت تا به مادرش نشان دَهد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->

  • قالب وبلاگ